آن مرد آمد
آن مرد با شاتگان آمد
ماشه چکید از انگشتاش
دخترک بود...دخترک نیست
آن مردها آمد
آن مردها با شاتگانها آمد
مردهایی که از انگشتهاشان
چکه میکند ماشه
آن شاتگان آمد
آن شاتگان با مردم آمد
شاتگانهایی که از ماشههاشان
مردم میکند چکه
آن مردم آمد
آن مردم با ماشه آمد
مردمی که از چکههاشان
مرد شاتگان میکنند
2 نظرات:
در اکثر شعرهایی که تاکنون ازت خانده ام میتوان ایده-مندی را دنبال کرد. اینکه چیزی هست. و از قضا کاملن مادی هم هست. همین های کارهای ات را دوست داریم. معنا مندی و نامعنامندی باشد برای بعد. بقیه-ترها نیز به وقت دیدار. ارادت
به نامعنا :
این که « چیزی هست » ، همه ی آن چیزی بوده که می خاستم باشد.
ارادت بسیار
ارسال یک نظر