شاخک به هم میسایند
سوسکهای ترد ِ فاضلاب
شراب مینوشند با اسانس خون
ــ بدون مواد نگهدارنده ــ
بالماسکهی مضحک اعتراف خرسها؛
خرگوش بودن را فریاد میزنند.
ماده سوسکها همگی جندهاند!
بی دست و پای بلوری
کون و کپل عشوهگری ندارند
اما هرزگی در آغوش فلیی وقیح
به هنر جندهگی نیازی ندارد.
چه فرقی میکند!؟
ادارهی چاهک فاضلاب یا همهی جهان!
اصولن مدیریت،
گندهای است که گوزش آن
از ماتحت ایشان ساخته نیست.
6 نظرات:
هرگز روایت نمی شود
نقش اول یک مرده در فیلم
چه فرقی می کند دانستن سرنوشت ماده سوسکی جنده که از کون خرس جام پر می کند
ویا
پر کردن جام جنده ی ماده سوسکی از کون خود
به زودی در این مکان شعری نصب خاهد شد
و من
بیشتر از این که به شعر آیندهی این دیوار و مشتریاناش فکر کنم
به شاعرانهگیی نگاهات در عنوان از نگاهام فکر میکنم
خوشبین میشوم دوباره در ثانیههای اولاش
اما...
همین اواخر بود که وقت کشتن سوسکها به این فکر کردم که بیچاره سوسکها!
مادهسوسکها!...
به این فکر کردم که،
مادهسوسکها هم عاشق میشوند
مادهسوسکها هم غذا میپزند
مادهسوسکها هم بچهدار میشوند
...
به این فکر کردم که،
مادهسوسکها هم تحقیر میشوند
مادهسوسکها هم ندید میشوند
مادهسوسکها هم تنها میشوند
...
و به این که،
مادهسوسکها هم جنبش دارند
مادهسوسکها هم باتوم میخورند
مادهسوسکها هم گم میشوند
...
این که
مادهسوسکهای ـ حتا ازدواج کردهشان هم ـ همهگی جنده
نشانه میشوند
این که
شاید هم ایمیلهای یک میلیون امضا هم رد و بدل میکنند
احتمالن برای من هم فرستادهاند
این که
مادهسوسکها هم میخاهند زنده بمانند
...
چه قدر عصبانی هستی،... چه قـ َ َ َـدر!
در یک کلام، عالیست عالی!
به ف ی ر و ز ه :
شعر را برداشته بودم بلکه همت کنم و کمی اصلاح اش کنم !
تا شاید اندکی تکنیک تزریق کنم به محتوا ... همان شود که می خاسته ام
اما نشد...حوصله اش نیامد...مصروف نشد وقتی برای اش
همان شعر ِ خام را دوباره گذاشتم سر جایش
امید که عنوان ِ بی شعر، سوءتفاهم نیافریده باشد
همین
قربنات
سه تیغ
سه تیغ ِ تنددد
نه نازنین
نیافریده است
اتفاقن این عنوان به شدددددت به دلام نشست. همان وقت را میگویام. حالایاش هم همین طوره.
آن شبها سوسکها حمله کرده بودند. ما هم هی میکشتیمشان. کم نشدند لامصـ،صبان، فقط کمی ناپدید شدند.
تنفر از جانام کم نمیشود آرش. کم نمیشود
امید که جانت از تنفر کم نشود
ارسال یک نظر